سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش فقط سه گونه است : آیه ای استوار یا قانونی عادلانه و یا سنّتی پایدار و جز آن تنها فضیلت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :5
کل بازدید :31251
تعداد کل یاداشته ها : 7
103/2/1
7:45 ص

تعادل :
- یک حالت توازن شناختی بین درک ما از جهان هستی و تجربه هایمان است . تعادل یابی یا عمل جستجو برای نظم و توازن به معنی مقایسه ی درک ما با جهان واقعی است وقتی که درک ما بتواند رویدادهایی را که مشاهده می کنیم تبیین نماید دنیا برای ما معنی می دهد و ما در حالت تعادل قرار می گیریم . وقتی که درک نتواند رویدادهایی را که مشاهده می کنیم تبیین کند، نبود تعادل رخ می دهد و ما برانگیخته می شویم تا تبیین های دیگری را جستجو نماییم . بی تعادلی نیروی محرک ما در رشد یا تحول است .

 

تعادل جویی:
- مکانیسم کودک برای تنظیم و یکپارچه ساختن تغییراتی است که در اثر بلوغ ،تجارب فیزیکی و اجتماعی پدید آمده است .
- تعادل یابی به معنای جستجو به منظور هماهنگی ذهنی بین طرح های شناختی با اطلاعات کسب شده از محیط .


طرحواره :
- الگوهای سازمان یافته اندیشه و عمل که در تعامل بین انسان و محیط به کار می رود . 
- طرحواره ها الگوهای سازمان یافته یا واحدهایی از عمل یا تفکر هستند که ما برای معنادار کردن تعاملات خود با محیط ، آن ها را می سازیم . طرحواره ها را می توان به فایل هایی تشبیه کرد که ما اطلاعات را در آن ذخیره می کنیم .
- طرح های ذهنی ، نمودها یا نظام های سازمان یافته ای از اعمال یا تفکر هستند که به ما اجازه می دهند درباره ی اشیاء وواقعه های جهان اطراف خود فکر کنیم . این طرح ها ممکن است بسیار کوچک و خاص (مثل طرح ذهنی ما ازمکیدن پستانک) و یا دارای یک ویژگی عمومی تر (مثل طرح ذهنی دسته بندی گیاهان) باشند.
- طرحواره ها ساختارهای شناختی هستند که به وسیله ی آن ها کودکان وبزرگسالان به صورت ذهنی دانش تصویری خویش را سازمان می دهند.


سازگاری :
- فرایند دمساز کردن طرحواره ها و تجربه ها با یکدیگر به منظور ایجاد تعادل 
- مقصود از سازگاری گرایشی است که موجود زنده برای توافق با محیط خود ابراز می دارد . 
- تغییراتی که در یک فرد برای پاسخ به محیط ایجاد می شود . 


جذب (درون سازی یا همگون سازی) :
- عبارت است از کوشش برای فهم یک چیز جدید از طریق جای دادن آن در درون چیزهایی که از قبل در ذهن خود داریم .
- عبارت است از ارتباط دادن اطلاعات جدید به ساختارهای شناختی موجود 
- کسب اطلاعات جدید و تلاش برای هماهنگ کردن این اطلاعات با طرحواره های موجود از قبل ، یا پاسخ دادن به محیط بر اساس الگوهای رفتاری یا طرحواره های از قبل آموخته شده
- هنگامی رخ می دهد که معلومات حاصل از تجربه های گذشته در موقعیت های جدید به کار می رود 
- مستلزم بروز پاسخی است که از پیش کسب شذه . جذب وقتی صورت می گیرد که کودک چیزی را از محیط بگیرد و آن را جزئی از خود سازد .


انطباق (برون سازی یا همسازی) :
- فرایند انطباق بدین معنی است که فرد پاسخ های خود را بنا به خواست های محیط ، تغییر می دهد 
- عبارت است از تغییریا صلاح طرحواه های فعلی برای هماهنگی با اطلاعات جدید ، یا پاسخ دادن به محیط به روشی تازه
- عبارت است از تغییر ساختارهای شناختی موجود به نفع جنبه ی خاصی از محیط که فرد در جریان درون سازی آن است .
- فرایند تغییر ساختارهای شناختی پیشین به گونه ای که با آن چه درک می شود متناسب شود .
- هنگامی صورت می گیرد که فرد رفتار خود را با شرایطی که بر او تحمیل شده است تطبیق دهد .


سازمان (سازماندهی) :
- فرایند شکل دهی الگوهای منسجم و منظم فکری است که با هدف کارآتر شدن انسان در تعامل با محیط
- سازمان دادن ترکیب کردن ، مرتب کردن و ترتیب تازه دادن به رفتارها و افکار در نظام های منسجم
- سازمان به یک نظم منطقی حاکم بردستگاه شناختی اشاره می کند ، بدین معنی که این دستگاه از یک کلیت منسجم تشکیل یافته که هیچ جزئی از آن ، بدون تأثیر گذاری بر سایراجزاء تغییر نمی کند.


ساخت شناختی:
- ساخت عبارت است از ساختمان ذهن یا اندیشه های فرد . واکنش های ارثی نوزاد ، پس از گذشت نخستین روزهای زندگی ، از طریق تجارب از اوتغییر می یابند و به مکانیسم های تازه ای تبدیل می شوند که ساخت های شناختی نام دارند .

هوش :
- عبارت است از نمونه ای خاص از انطباق زیستی یا توانایی ایجاد کنش متقابل وکارآمد با محیط
- پیاژه هوش را نه بر اساس ملاکی ایستا ، بلکه از لحاظ جهتی که هوش در تکامل سیر می کند تعریف می کند و هوش را به عنوان صورتی از تعادل یابی تعریف می کند که تمام ساخت های شناختی به سوی آن هدایت می شوند.
- هدف هوش سازگاری با محیط است.


محتوا :
- به جنبه های قابل مشاهده ی هوش ، یعنی پاسخ های فرد در برخورد با محرک ها ی آشکار محتوا گفته می شود که در نظریه پیاژه معادل با رفتار به کار رفته است .

مقایسه ی محتوا با طرحواره :
- طرحواره به توانایی کلی فرد برای انجام طبقه ای از رفتار گفته می شود اما محتوا شرایط آشکار شدن هریک از موارد خاص توانایی است .

مقایسه هوش و تفکر :
- هوش به دوره ی خاصی محدود نمی شود ، پیش از زبان وجود دارد ، هم با پدیده های واقعی و محسوس سروکار دارد و هم با پدیده های نمادی . اما تفکر مستلزم زبان آموزی است پیش از زبان وجود ندارد و نیز مستلزم درونی ساختن امور است .


خودمداری (خودمحوری، خود میان بینی، خودمرکز بینی،تمرکز گرایی) :
- یعنی کود نمی تواند به دیدگاه مشخص دیگری توجه کند . او کلمات را براساس تجارب خود تفسیر می کند وبه کارمی برد و هنوز نمی داند کودکان و نوجوانان دیگر ، که تجارب متفاوتی دارند ، احتمالا می توانند تصورات متفاوتی داشته باشند .


پایداری شیء (object permanence)
- اولین، مهم ترین و اساسی ترین اکتشاف شناختی . کودک به این نکته پی می برد که اگر حتی اشیای در معرض حواس او قرار نگیرند باز هم وجود خواهند داشت. به عبارت دیگر کودک به تفاوت میان احساس یک شیء و خود شیء پی می برد.


نماد سازی یا symbolization
- کودک باید در حدود 69 ماهگی دارای این قدرت شناختی شود. در نمادسازی، کودک استفاده از نمادها (سمبول ها) و بکار بردن کلمات را یاد میگیرد و میتواند از کلمات و نمادها تصاویر ذهنی بسازد. مثلا کودک میتواند یک نماد ذهنی از کلمهی توپ یا یک تصویر دیداری از توپ بسازد که مُعرّف یا معنیدهندهی یک شی واقعی است. این تصاویر ذهنی به کودک مجال میدهند که روی مفاهیم تازه تر کار کند.


تفکر سحرآمیز (علیت سحری):
- 7 سالگی دارد. در این طرز فکر وقوع دو پدیدهی - از جملهی افکاری است که دلالت به سن فکری 1 همزمان به علت و معلول بودن آنها تعبیر میشود؛ مثلا رعد، برق را به وجود میآورد و یا اندیشهی بد، حادثه را.

استدلال قیاسی:
- در آن نتیجه گیری منطقی از مجموع دو خصوصیت به عمل میآید در این مرحله روی میدهد. مثلا تمام اسپها پستاندار هستند (یک خصوصیت) ، تمام پستانداران خونگرم هستند (خصوصیت دیگر) ، پس تمام اسپها خونگرم هستند (نتیجه).


جاندارپنداری :
- ماه به « نسبت دادن خصوصیات موجودات زنده به اشیاء .مثال کودک چهارساله ای که فکرمیکند جاندار پنداری تفکر خود را به نمایش می گذارند . » پشت ابرها می رود که بخوابد

نگهداری ذهنی:
- به رغم ایجاد تغییر در شکل ظاهری یا وضع مکانی یک شیء اگر چیزی به آن اضافه یا چیزی از آن کاسته نشود در مقدار واقعی آن تغییری ایجاد نمی شود .
- به توانایی درک این موضوع اطلاق میشود که هرچند ممکن conservation تشخیص نگهداری یا است شکل و فرم اشیا تغیر پیدا کند، شی هنوز هم سایر خصوصیات خود را حفظ میکند به طوری که میتوان “همان” بودن را شناخت. مثلا اگر یک گلوله خمیر را به شکل استوانهیی درآورند، کودک میداند که در استوانه نیز همان مقدار خمیر وجود دارد. ناتوانی درک بقا (که از خصوصیات مرحلهی پیش عملیاتی است) را زمانی میتوان تشخیص داد که کودک بگوید مقدار خمیر در استوانه بیشتر است چون استوانه درازتر است.

طبقه بندی کردن :
- یعنی دسته بندی اشیاء در گروه ها یا طبقه های مختلف بر اساس ویژگی های مشترک آن ها. 


بازگشت پذیری:
- یعنی توانایی به عقب برگرداندن مراحل انجام یک رشته عمل به طور ذهنی و رسیدن به نقطه ی آغاز
- مهم ترین ویژگی غیر منطقی تفکر پیش عملیاتی برگشت پذیری آن است ، یعنی ناتوانی درطی کردن یک سری مراحل در یک مسئله و بعد تغییر جهت دادن و برگشتن به نقطه شروع

ردیف کردن :
- یعنی قراردادن اشیاء و امور پشت سرهم برحسب یکی از ویژگی های آن ها. 

استنباط فرارونده:
- کودکی در مرحله عملیات عینی قرار دارد می تواند به صورت ذهنی نیز ردیف کند که این توانایی استنباط فرارونده نامیده می شود.


این همانی:
- این اصل نشان دهنده ی آن است که تغییرات ظاهری اشیاء در مقدار واقعی آنها تغییری ایجاد نمی کند.


جبران :
- بنابراصل جبران، در تغییر شکل اشیاء، در یک مورد ، مورد دیگر را جبران می کند. 


عدم تمرکز :
- یعنی توجه همزمان به چند ویژگی اشیاء 


استدلال فضایی:
- پیاژه دریافت که کودکان دبستانی در مقایسه با کودکان پیش دبستانی درک فضایی دقیق تری دارند . یعنی بازنمایی ذهنی آنها از فضاهای بزرگ آشنا ، مانند محله یا مدرسه.
- کودکان پیش دبستانی خردسال علایمی را روی نقشه هایی که مشخص می کنند ولی جایابی آنها تکه تکه است . اما اگر این نقشه نسبت به جهت کلاس چرخانده شود ، دچار مشکل می شوند.
- در حدود 9 تا 61 سالگی نقشه ها بهتر سازمان می یابند و علایم را همراه با مسیر سازمان یافته سفر نشان میدهند . کودکان در پایان اواسط کودکی ، نظری کلی از فضای بزرگ را تشکیل می دهند .


تفکر انتزاعی :
- خود را در علاقهی نوجوان به مطالب گوناگونی چون فلسفه، مذهب، اخلاق، و سیاست نشان میدهد. تفکر انتزاعی به افکاری اطلاق میگردد که به عواملی مربوط اند که بر خلاف ظاهرشان میباشند، مثلا ضربالمثلها را در نظر بگیرید که مفهوم ظاهری شان با مفهوم واقعی شان متفاوت است. به عبارت دیگر، انتزاع کردن یعنی بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی یعنی توانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیتهای کلی. این نوع تفکر ابعاد بسیار گسترده دارد و افرادی که تفکر انتزاعی دارند خیلی زود شما را میفهمند و لازم نیست تا موضوعی را برایشان چندین بار تکرار کنید.


تفکر فرضی – قیاسی:
- این نوع تفکر بالاترین نوع شناخت و تفکر است که شخص را قادر میسازد فرضیه یا پیشنهادی بسازد و آن را با محک واقعیت آزمایش کند. استدلال قیاسی با رسیدن به از یک مفهوم خاص به یک مفهوم عام مشخص میگردد. استدلال قیاسی پروسهی پیچیدهتر از استدلال استقرایی است که حالت معکوس آن است – یعنی رسیدن به عام از خاص .
- افرادی که از لحاظ فکری به بلوغ میرسند قادر به حل مساله از راه استدلال فرضی- قیاسی میباشند، به این معنا که وقتی با مسئلهی روبرو میشوند، با نظریهای کلی دربارهی عوامل احتمالی که ممکن است بر نتیجه تاثیر بگذارند فرضیههای میسازند و آنها را آزمایش میکنند تا ببینند کدام یک نتیجه بخش است. بنابراین حل مساله در نوجوان که دارای تفکر فرضی قیاسی است با احتمال شروع می شود و به واقعیت می رسد، در حالی که کودک و افراد بالغی که در مرحله ی عملیات عینی باقی مانده اند با واقعیت شروع می کنند و اگر این پیشبینی ها تایید نشوند، قادر به انتخاب گزینه های دیگر نیستند و مسایل را نمی توانند حل کنند.

 

نقل از : http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/270


96/3/6::: 6:35 ع
نظر()
  

تعادل :
- یک حالت توازن شناختی بین درک ما از جهان هستی و تجربه هایمان است . تعادل یابی یا عمل جستجو برای نظم و توازن به معنی مقایسه ی درک ما با جهان واقعی است وقتی که درک ما بتواند رویدادهایی را که مشاهده می کنیم تبیین نماید دنیا برای ما معنی می دهد و ما در حالت تعادل قرار می گیریم . وقتی که درک نتواند رویدادهایی را که مشاهده می کنیم تبیین کند، نبود تعادل رخ می دهد و ما برانگیخته می شویم تا تبیین های دیگری را جستجو نماییم . بی تعادلی نیروی محرک ما در رشد یا تحول است .

 

تعادل جویی:
- مکانیسم کودک برای تنظیم و یکپارچه ساختن تغییراتی است که در اثر بلوغ ،تجارب فیزیکی و اجتماعی پدید آمده است .
- تعادل یابی به معنای جستجو به منظور هماهنگی ذهنی بین طرح های شناختی با اطلاعات کسب شده از محیط .


طرحواره :
- الگوهای سازمان یافته اندیشه و عمل که در تعامل بین انسان و محیط به کار می رود . 
- طرحواره ها الگوهای سازمان یافته یا واحدهایی از عمل یا تفکر هستند که ما برای معنادار کردن تعاملات خود با محیط ، آن ها را می سازیم . طرحواره ها را می توان به فایل هایی تشبیه کرد که ما اطلاعات را در آن ذخیره می کنیم .
- طرح های ذهنی ، نمودها یا نظام های سازمان یافته ای از اعمال یا تفکر هستند که به ما اجازه می دهند درباره ی اشیاء وواقعه های جهان اطراف خود فکر کنیم . این طرح ها ممکن است بسیار کوچک و خاص (مثل طرح ذهنی ما ازمکیدن پستانک) و یا دارای یک ویژگی عمومی تر (مثل طرح ذهنی دسته بندی گیاهان) باشند.
- طرحواره ها ساختارهای شناختی هستند که به وسیله ی آن ها کودکان وبزرگسالان به صورت ذهنی دانش تصویری خویش را سازمان می دهند.


سازگاری :
- فرایند دمساز کردن طرحواره ها و تجربه ها با یکدیگر به منظور ایجاد تعادل 
- مقصود از سازگاری گرایشی است که موجود زنده برای توافق با محیط خود ابراز می دارد . 
- تغییراتی که در یک فرد برای پاسخ به محیط ایجاد می شود . 


جذب (درون سازی یا همگون سازی) :
- عبارت است از کوشش برای فهم یک چیز جدید از طریق جای دادن آن در درون چیزهایی که از قبل در ذهن خود داریم .
- عبارت است از ارتباط دادن اطلاعات جدید به ساختارهای شناختی موجود 
- کسب اطلاعات جدید و تلاش برای هماهنگ کردن این اطلاعات با طرحواره های موجود از قبل ، یا پاسخ دادن به محیط بر اساس الگوهای رفتاری یا طرحواره های از قبل آموخته شده
- هنگامی رخ می دهد که معلومات حاصل از تجربه های گذشته در موقعیت های جدید به کار می رود 
- مستلزم بروز پاسخی است که از پیش کسب شذه . جذب وقتی صورت می گیرد که کودک چیزی را از محیط بگیرد و آن را جزئی از خود سازد .


انطباق (برون سازی یا همسازی) :
- فرایند انطباق بدین معنی است که فرد پاسخ های خود را بنا به خواست های محیط ، تغییر می دهد 
- عبارت است از تغییریا صلاح طرحواه های فعلی برای هماهنگی با اطلاعات جدید ، یا پاسخ دادن به محیط به روشی تازه
- عبارت است از تغییر ساختارهای شناختی موجود به نفع جنبه ی خاصی از محیط که فرد در جریان درون سازی آن است .
- فرایند تغییر ساختارهای شناختی پیشین به گونه ای که با آن چه درک می شود متناسب شود .
- هنگامی صورت می گیرد که فرد رفتار خود را با شرایطی که بر او تحمیل شده است تطبیق دهد .


سازمان (سازماندهی) :
- فرایند شکل دهی الگوهای منسجم و منظم فکری است که با هدف کارآتر شدن انسان در تعامل با محیط
- سازمان دادن ترکیب کردن ، مرتب کردن و ترتیب تازه دادن به رفتارها و افکار در نظام های منسجم
- سازمان به یک نظم منطقی حاکم بردستگاه شناختی اشاره می کند ، بدین معنی که این دستگاه از یک کلیت منسجم تشکیل یافته که هیچ جزئی از آن ، بدون تأثیر گذاری بر سایراجزاء تغییر نمی کند.


ساخت شناختی:
- ساخت عبارت است از ساختمان ذهن یا اندیشه های فرد . واکنش های ارثی نوزاد ، پس از گذشت نخستین روزهای زندگی ، از طریق تجارب از اوتغییر می یابند و به مکانیسم های تازه ای تبدیل می شوند که ساخت های شناختی نام دارند .

هوش :
- عبارت است از نمونه ای خاص از انطباق زیستی یا توانایی ایجاد کنش متقابل وکارآمد با محیط
- پیاژه هوش را نه بر اساس ملاکی ایستا ، بلکه از لحاظ جهتی که هوش در تکامل سیر می کند تعریف می کند و هوش را به عنوان صورتی از تعادل یابی تعریف می کند که تمام ساخت های شناختی به سوی آن هدایت می شوند.
- هدف هوش سازگاری با محیط است.


محتوا :
- به جنبه های قابل مشاهده ی هوش ، یعنی پاسخ های فرد در برخورد با محرک ها ی آشکار محتوا گفته می شود که در نظریه پیاژه معادل با رفتار به کار رفته است .

مقایسه ی محتوا با طرحواره :
- طرحواره به توانایی کلی فرد برای انجام طبقه ای از رفتار گفته می شود اما محتوا شرایط آشکار شدن هریک از موارد خاص توانایی است .

مقایسه هوش و تفکر :
- هوش به دوره ی خاصی محدود نمی شود ، پیش از زبان وجود دارد ، هم با پدیده های واقعی و محسوس سروکار دارد و هم با پدیده های نمادی . اما تفکر مستلزم زبان آموزی است پیش از زبان وجود ندارد و نیز مستلزم درونی ساختن امور است .


خودمداری (خودمحوری، خود میان بینی، خودمرکز بینی،تمرکز گرایی) :
- یعنی کود نمی تواند به دیدگاه مشخص دیگری توجه کند . او کلمات را براساس تجارب خود تفسیر می کند وبه کارمی برد و هنوز نمی داند کودکان و نوجوانان دیگر ، که تجارب متفاوتی دارند ، احتمالا می توانند تصورات متفاوتی داشته باشند .


پایداری شیء (object permanence)
- اولین، مهم ترین و اساسی ترین اکتشاف شناختی . کودک به این نکته پی می برد که اگر حتی اشیای در معرض حواس او قرار نگیرند باز هم وجود خواهند داشت. به عبارت دیگر کودک به تفاوت میان احساس یک شیء و خود شیء پی می برد.


نماد سازی یا symbolization
- کودک باید در حدود 69 ماهگی دارای این قدرت شناختی شود. در نمادسازی، کودک استفاده از نمادها (سمبول ها) و بکار بردن کلمات را یاد میگیرد و میتواند از کلمات و نمادها تصاویر ذهنی بسازد. مثلا کودک میتواند یک نماد ذهنی از کلمهی توپ یا یک تصویر دیداری از توپ بسازد که مُعرّف یا معنیدهندهی یک شی واقعی است. این تصاویر ذهنی به کودک مجال میدهند که روی مفاهیم تازه تر کار کند.


تفکر سحرآمیز (علیت سحری):
- 7 سالگی دارد. در این طرز فکر وقوع دو پدیدهی - از جملهی افکاری است که دلالت به سن فکری 1 همزمان به علت و معلول بودن آنها تعبیر میشود؛ مثلا رعد، برق را به وجود میآورد و یا اندیشهی بد، حادثه را.

استدلال قیاسی:
- در آن نتیجه گیری منطقی از مجموع دو خصوصیت به عمل میآید در این مرحله روی میدهد. مثلا تمام اسپها پستاندار هستند (یک خصوصیت) ، تمام پستانداران خونگرم هستند (خصوصیت دیگر) ، پس تمام اسپها خونگرم هستند (نتیجه).


جاندارپنداری :
- ماه به « نسبت دادن خصوصیات موجودات زنده به اشیاء .مثال کودک چهارساله ای که فکرمیکند جاندار پنداری تفکر خود را به نمایش می گذارند . » پشت ابرها می رود که بخوابد

نگهداری ذهنی:
- به رغم ایجاد تغییر در شکل ظاهری یا وضع مکانی یک شیء اگر چیزی به آن اضافه یا چیزی از آن کاسته نشود در مقدار واقعی آن تغییری ایجاد نمی شود .
- به توانایی درک این موضوع اطلاق میشود که هرچند ممکن conservation تشخیص نگهداری یا است شکل و فرم اشیا تغیر پیدا کند، شی هنوز هم سایر خصوصیات خود را حفظ میکند به طوری که میتوان “همان” بودن را شناخت. مثلا اگر یک گلوله خمیر را به شکل استوانهیی درآورند، کودک میداند که در استوانه نیز همان مقدار خمیر وجود دارد. ناتوانی درک بقا (که از خصوصیات مرحلهی پیش عملیاتی است) را زمانی میتوان تشخیص داد که کودک بگوید مقدار خمیر در استوانه بیشتر است چون استوانه درازتر است.

طبقه بندی کردن :
- یعنی دسته بندی اشیاء در گروه ها یا طبقه های مختلف بر اساس ویژگی های مشترک آن ها. 


بازگشت پذیری:
- یعنی توانایی به عقب برگرداندن مراحل انجام یک رشته عمل به طور ذهنی و رسیدن به نقطه ی آغاز
- مهم ترین ویژگی غیر منطقی تفکر پیش عملیاتی برگشت پذیری آن است ، یعنی ناتوانی درطی کردن یک سری مراحل در یک مسئله و بعد تغییر جهت دادن و برگشتن به نقطه شروع

ردیف کردن :
- یعنی قراردادن اشیاء و امور پشت سرهم برحسب یکی از ویژگی های آن ها. 

استنباط فرارونده:
- کودکی در مرحله عملیات عینی قرار دارد می تواند به صورت ذهنی نیز ردیف کند که این توانایی استنباط فرارونده نامیده می شود.


این همانی:
- این اصل نشان دهنده ی آن است که تغییرات ظاهری اشیاء در مقدار واقعی آنها تغییری ایجاد نمی کند.


جبران :
- بنابراصل جبران، در تغییر شکل اشیاء، در یک مورد ، مورد دیگر را جبران می کند. 


عدم تمرکز :
- یعنی توجه همزمان به چند ویژگی اشیاء 


استدلال فضایی:
- پیاژه دریافت که کودکان دبستانی در مقایسه با کودکان پیش دبستانی درک فضایی دقیق تری دارند . یعنی بازنمایی ذهنی آنها از فضاهای بزرگ آشنا ، مانند محله یا مدرسه.
- کودکان پیش دبستانی خردسال علایمی را روی نقشه هایی که مشخص می کنند ولی جایابی آنها تکه تکه است . اما اگر این نقشه نسبت به جهت کلاس چرخانده شود ، دچار مشکل می شوند.
- در حدود 9 تا 61 سالگی نقشه ها بهتر سازمان می یابند و علایم را همراه با مسیر سازمان یافته سفر نشان میدهند . کودکان در پایان اواسط کودکی ، نظری کلی از فضای بزرگ را تشکیل می دهند .


تفکر انتزاعی :
- خود را در علاقهی نوجوان به مطالب گوناگونی چون فلسفه، مذهب، اخلاق، و سیاست نشان میدهد. تفکر انتزاعی به افکاری اطلاق میگردد که به عواملی مربوط اند که بر خلاف ظاهرشان میباشند، مثلا ضربالمثلها را در نظر بگیرید که مفهوم ظاهری شان با مفهوم واقعی شان متفاوت است. به عبارت دیگر، انتزاع کردن یعنی بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی یعنی توانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیتهای کلی. این نوع تفکر ابعاد بسیار گسترده دارد و افرادی که تفکر انتزاعی دارند خیلی زود شما را میفهمند و لازم نیست تا موضوعی را برایشان چندین بار تکرار کنید.


تفکر فرضی – قیاسی:
- این نوع تفکر بالاترین نوع شناخت و تفکر است که شخص را قادر میسازد فرضیه یا پیشنهادی بسازد و آن را با محک واقعیت آزمایش کند. استدلال قیاسی با رسیدن به از یک مفهوم خاص به یک مفهوم عام مشخص میگردد. استدلال قیاسی پروسهی پیچیدهتر از استدلال استقرایی است که حالت معکوس آن است – یعنی رسیدن به عام از خاص .
- افرادی که از لحاظ فکری به بلوغ میرسند قادر به حل مساله از راه استدلال فرضی- قیاسی میباشند، به این معنا که وقتی با مسئلهی روبرو میشوند، با نظریهای کلی دربارهی عوامل احتمالی که ممکن است بر نتیجه تاثیر بگذارند فرضیههای میسازند و آنها را آزمایش میکنند تا ببینند کدام یک نتیجه بخش است. بنابراین حل مساله در نوجوان که دارای تفکر فرضی قیاسی است با احتمال شروع می شود و به واقعیت می رسد، در حالی که کودک و افراد بالغی که در مرحله ی عملیات عینی باقی مانده اند با واقعیت شروع می کنند و اگر این پیشبینی ها تایید نشوند، قادر به انتخاب گزینه های دیگر نیستند و مسایل را نمی توانند حل کنند.

 

نقل از : http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/270


96/3/6::: 6:34 ع
نظر()
  

پیاژه معتقد بود این مراحل توالی ثابتی دارند به این معنا که افراد در هر کشور و فرهنگی به ترتیب یکسانی از این مراحل را می گذرند. دامنه ی سنی مطرح شده از سوی پیاژه ، تقریبی است ،برخی کودکان ممکن است مرحله ای را زودتر یا دیرتر طی کنند. .به نظر پیاژه رشد شناختی آدمی در جریان مراحلی به وجود می آید که از نظر کیفی و کمّی با یکدیگر متفاوتند .مراحل پیاپی هستند ولی لازم نیست که کودکان حتما یک مرحله را قبل از ورود به مرحله ای دیگر به اتمام برسانند برای مثال ، کودکی که در مرحله ی تفکر پیش عملیاتی است ممکن است برخی از اعمال مختص به هردو مرحله ی حسی –حرکتی و عملیات عینی را نیز انجام دهد.پیاژه مدعی است که همه ی کودکان باید از مراحل مشابه و با ترتیب مشابه عبور کنند ، گرچه سرعت عبور همه ی آنان یکسان نیست .به نظر او عامل زمان یکی از عوامل اساسی رشد شناختی و سایر جنبه های روان شناختی کودک است
پیاژه رشد شناختی کودک را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهد جنبه ی روانی – اجتماعی و جنبه ی روان شناختی. منظور او از جنبه ی روان شناختی آن جنبه از رشد است که به طور خود به خودی ، یعنی صرفا در طی زمان رخ می دهد . مثال : رشد هوش .درواقع این مراحل بیانگر آن است که کودکان و نوجوانان چگونه می اندیشند ودر هر مرحله ازرشد چه دگرگونیهای فکری و شناختی در آنان پدید می آید .
- پیاژه، رشد ذهنی کودک و نوجوان را در چهار مرحله زیر تقسیمبندی میکند: 


- دوره اول، مرحله حسی- حرکتی (Sensorie Motor)
مرحله حسی- حرکتی، از تولد تا دو سالگی را شامل میشود. در این مرحله، کودک نمیتواند دنیای خارج  را در ذهن خود درونی سازد و لذا فعالیتهای شناختی او به اعمال حسی و حرکتی محدود میشود. پیاژه این مرحله را به شش مرحله فرعی تقسیم میکند:
مرحله فعالیت بازتابی؛ این مرحله که از تولد تا یکماهگی میباشد، شامل فعالیتهای خود به خودی و  کلی ارگانیسم و همچنین بازتابهایی است که از فعالیتهای کلی ارگانیسم جدا شدهاند و در برخی موارد نیز فعالیت کارکردی عرضه میکنند. یعنی بازتابهایی که بهتدریج از بین نمیروند و یا به همان صورت اولیه باقی نمیمانند و در اثر تمرین رشد مییابند و موجب پیدایش الگوهای همسان ساز میشوند. مثلا در روز تولد، کودک نمیتواند پستان، یا پستانک را درست بمکد، اما به سرعت میآموزد که وضع لب و دهان خود را با آن منطبق کند و حتی بعدا میتواند با حرکت دادن سرو دهان آن را بیابد.
مرحله اولین واکنشهای دوری؛ این مرحله از حدود یک تا چهار ماهگی را شامل میشود. منظور از این  اصطلاح آن است که، کودک پس از انجام یک عمل به صورت تصادفی، به تکرار آن میپردازد. مانند باز و بسته کردن انگشتان یا مکیدن انگشتان.
مرحله واکنشهای دوری ثانویه؛ این دوره نیز از چهار تا هشتماهگی را شامل میشود. در این مرحله،  دومین واکنشهای دوری ظاهر میشوند. تفاوت این واکنشها با اولین واکنشهای دوری در این است که اینها عادتهای حرکتی را تغییر میدهند، نه بازتابها را و ضمنا این واکنشها علاوهبر بدن کودک، محیط را هم شامل میشوند.
یعنی کمتر بر بدن کوک متمرکزند و بیشتر متوجه محیط هستند و از اینرو به آنها واکنشهای ثانوی میگویند.
مثلا زمانیکه در این مرحله به کودک جغجغهای داده میشود، ابتدا نمیداند که تکان دادن آن تولید صدا میکند، اما بعد از آنکه آن را به تصادف تکان داد و صدای آن را شنید، به تکرار این عمل میپردازد.
مرحله هماهنگی طرحواره های ثانوی؛ این مرحله نیز از هشتماهگی تا دوازدهماهگی را دربر میگیرد.  در این مرحله، دومین واکنشهای دوری هماهنگ میشوند. و طرحوارههای پیچیدهتری را به وجود میآورند که پیاژه آن
را طرحوارههای ثانویه مینامد. هماهنگی بین اعمال (طرحوارهها) به مرحلهای میرسد که کودک میتواند مانعی را برطرف کند تا به شیئ مورد نظر خود برسد، یا از طریق واسطه قرار دادن یک شیئ به هدف مورد نظر خود دست یابد.
مرحله سومین واکنشهای دوری؛ این مرحله نیز از دوازده ماهگی تا هیجده ماهگی را شامل میشود.  در این مرحله، مفهوم بقاء شیئ در نزد کودک کامل میشود؛ یعنی اگر شیئی را از حوزه دید او دور سازیم، موجودیت آن شیئ برای کودک حفظ خواهد شد. یعنی شیئ پنهان شده را نه در محل اولیه، بلکه در هر جا که پنهان کنیم، در همانجا به دنبال آن خواهد گشت.
مرحله ابداع وسایل جدید از طریق فعالیتهای ذهنی؛ آخرین مرحله فرعی دوره حسی- حرکتی از  هیجده ماهگی را شامل می شود. این مرحله، مرحله گذر به دوره بعدی است. در این دوره، کودک میتواند جنبه هایی از محیط را به صورت ذهنی بازنمایی کند. و قادر میشود وسایل جدید را نه تنها از راه آزمایش و خطای عینی و عملی، بلکه از راه ترکیبهای درونیشده که منجر به درک ناگهانی میشود، بیابد.

ویژگی های مرحله حسی حرکتی
- در مرحله حسی حرکتی چهار مقوله اصلی جهانی که کودک در ان زندگی می کند، یعنی شی ، فضا ، زمان و علیت به تدریج شکل می گیرد.
- تحول اخلاقی در سطح ناپیروی است . 
- در پایان مرحله حسی حرکتی پایداری شی (بقای شی) به طور کامل در کودک شکل می گیرد. با توجه به اینکه مفهوم پایداری شی یا بقای جسم ، یکی از مفاهیم بسیار مهم در دیدگاه پیاژه است. ترتیب شکلگیری این مفهوم را از نظر پیاژه به شکل دقیق آن بیان می کنیم .
- بین 1 تا 2 ماهگی ، طفل شی که در میدان دید وی قرار دارد و حرکت می کند را دنبال می کند، اما هنگامی که از دید طفل خارج می شود، دیگر به دنبال ان نمی گردد .
- بین 2 تا 1 ماهگی که بین دیدن و گرفتن تا حدودی هماهنگی برقرار شده است، اگر شی را ببیند دست دراز می کند، اما اگر شی حتی در داخل دست خود طفل باشد، وی متوجه جریان نیست .
- بین 8 تا 61 ماهگی طفل به تدریج به وجود دایمی شی پی می برد . یعنی اگر شی را جلوی چشم کودک پنهان کنیم ، کودک به دنبال ان می گردد . به همین ترتیب و به تدریج اگر ان شی را در جای دیگری پنهان کنیم ، ابتدا فقط در جای اول به دنبال ان می گردد (خطاب جستجوی) ، اما به تدریج در مکان های بعدی نیز به دنبال ان می گردد . در طول زیر مرحله ششم ، یعنی از 69 تا 12 ماهگی ، مفهوم پایداری شی به صورت کامل در کودکان شکل می گیرد .
- از سویی گفته می شود مساله درک مفهوم شی ممکن است با اگاهی از خود ارتباط داشته باشد. به ازمایش مشهور ذیل دقت نمایید .
- روی بینی کودک 5 ماهه ای را قرمز می کنیم و اورا در مقابل ایینه قرار می دهیم . او به تصویر خود نگاه می کند و بعد سر خود را به اطراف می چرخاند . در 61 ماهگی اگر همین کار را تکرار کنیم ، او دست خودرا دراز می کند تا ایینه را لمس کند، سپس پشت ایینه را نگاه می کند، اما هنوز نمی داند تصویر خودش است. زیرا به دنبال کودک دیگری است. اگر این ازمایش در 11 ماهگی تکرار شود، کودک پس از نگاه کردن به ایینه ، بینی خود را با دست پاک میکند، یعنی به وجود خود پی برده است.


دوره دوم: مرحله تفکر پیش عملیاتی (Preoperational Thinking)
مرحله تفکر پیش عملیاتی پیاژه تا هفتسالگی را شامل میشود. علت نامگذاری این مرحله به پیش عملیاتی، آن
است که کودکان در این مرحله هنوز قادر به تفکر عملیاتی، یا تفکر منطقی نیستند. این مرحله دارای دو مرحله
فرعی به شرح زیر است:


1-تفکر پیش مفهومی (Preconceptual Thinking) 

از حدود دو تا حدود چهارسالگی است. در ضمن این ؛ دوره، کودکان به اساس مفهوم آموزی دست مییابند. آنها طبقه بندی اشیاء را برحسب شباهت هایشان آغاز می کنند، اما از لحاظ مفاهیم شان مرتکب خطا میشوند؛ لذا به باور آنان همه مردان "بابا" و همه زنان "ماما" و همه اسباببازیها "مال من" هستند. منطق کودکان در این دوره از تحول نه قیاسی است، نه استقرایی، بلکه گاوها حیوانهای بزرگ چهارپا هستند. آن حیوان بزرگ و « : تمثیلی است. مثالی از این نوع استدلال چنین است.» چهارپاست؛ پس آن یک گاو است

 

2- تفکر شهودی (Intuitive Thinking) 

از حدود چهار تا حدود هفتسالگی است. در ضمن این دوره، کودکان ؛ مسایل را به طور شهودی حل میکنند، نه بر طبق نوعی قانون و منطق. شاخصترین ویژگی تفکر کودکان این دوره این است که هنوز به مفهوم بقاء یا نگهداری ذهنی (Conservation) دست نیافتهاند. نگهداری ذهنی به صورت توانایی درک این مطلب تعریف شده است که شماره، طول، مقدار، یا مساحت اشیاء باقی میماند، صرفنظر از اینکه اشیاء به صورتهای مختلف به کودک نشان داده شوند. پیاژه، بر این مسئله یکسوگرایی نام می نهد، که به سبب ناتوانی کودک در نگهداشت عدد، اندازه و حجم پدید میآید. مثلا نمیتواند تشخیص دهد که یک کیلو آهن با یک کیلو پنبه برابر است.

بعضی از مولفین نیز این مرحله را مرحله پیش منطقی نام گذاری کرده اند و مرحله پیش عملیاتی به سه زیر مرحله تقسیم می کنند :
1. زیر مرحله شهودی یا درک مستقیم ( 1 تا 2 سالگی )
2. زیر مرحله شکل بندی راکد ادراکی ( 2 تا 5 سالگی )
3. زیر مرحله بین بینی یا مفصلی ( 5 تا 7 سالگی )


1- زیر مرحله شهودی یا درک مستقیم :
مهمترین مرحله تجهیز سازمان روانی به ابزار های جدید ذهنی است. در این زیر مرحله تغییرات در چهار زمینه
صورت می گیرد :
- کنش علامتی : سازمان روانی کودک مجهز به ابزار جدیدی به نام زبان می شود . 
- کنش رمزی : کودک عمل یا شی را به عنوان مظهر یک عمل و شی که فعلا حاضر نیست ، به کار می برد .
- تقلید متفاوت : تقلید در غیاب الگو 
- تصاویر ذهنی : شکل گیری تصاویر ذهنی 
لازم به یادآوری است که کنش علامتی و کنش رمزی کنش های نمادی نامیده می شود .


2- زیر مرحله شکل بندی های راکد ادراکی :
- ادراک بر جنبه های ظاهری اشیا مبتنی است . در اینجا مفاهیمی از کمی و زیادی ، بزرگی و کوچکی ، دوری و نزدیکی به وجود می اید، منتهی تابع شرایط ادراکی می باشد. پیاژه از ازمون تخم مرغ ها و ازمون پیرمرد ها و عصاها و شیشه های اب نبات استفاده کرد .


3- زیر مرحله بین بینی یا مفصلی :
- حد فاصل بین شکل بندی های راکد ادراکی و بروز عملیات عینی است . 
- بنابراین عملیات عینی در این مرحله به صورت ناتمام و ناقص انجام می گیرد. مثلا کودک نمی تواند به طور کامل عمل ردیف کردن تعدادی تیره چوب را از بزرگ به کوچک و یا بالعکس انجم دهد.


ویژگی های مرحله پیش عملیاتی
- مجهز شدن کودک به رفتار سمبولیک یا نمادی مانند زبان و کنش های رمزی ( وانمود سازی ) ، پیاژه معتقد است که زبان، انعکاس تفکر سمبولیک است. ( تحقیق با کودکان ناشنوا این مساله را تایید کرده است. )
- شکل گیری تقلید متفاوت یا تقلید در غیاب الگو. 
- خود محوری یا خود مرکز بینی: 
یکی از ویژگی های مهم و بارز در مرحله پیش عملیاتی است. خود محوری به این معنا است که کودک بین نقطه
نظر خود و نقطه نظر دیگری تفاوتی قائل نیست. در واقع کودک نمیتواند دیدگاه دیگران را در نظر بگیرد. تصور می کند جهانی که او می بیند همان جهانی است که دیگران نیز می بینند. کودک تصور می کند همه چیز در حول و حوش او اتفاق می افتد. نوعی فقدان تمایز بین واقعیت شخصی و واقعیت عینی مشهود است. یکی از مشهورترین ازمون های پیاژه برای اندازه گیری خود محوری کودکان، ازمایش سه کوه پیاژه است.

خود میان بینی یا خودمحوری به سه شکل مشاهده می شود:
1- خود محورهای مستقیم یا خود محوری های فضایی، زمانی و علی .
2- خود محورهای غیر مستقیم :
که در انها کودک مساله را با من خود در ارتباط می گذارد و عبارتند از :
- جاندار پنداری ( جان گرایی ) : اکثر کودکان معتقدند که همه چیز جان دارد. هر غیر جانداری را  صاحب اراده و هوشیاری می دانند. جان پنداری به ترتیب زیر اصلاح می شود :

  • تا سن 6 -7 سالگی کودکان معتقدند همه چیز جاندار است . 
  • تا سن 8 - 9 سالگی کودکان معتقدند هر چه حرکت می کند، جاندار است . 
  • تا سن 11 - 12 سالگی کودکان معتقدند هرچه خودش حرکت می کند، جاندار است . 
  • در سن 12 سالگی کودکان معتقدند که تنها موجودات زنده و نباتات جان دارند .

- مصنوع گرایی یا ساخته پنداری: به علت خودمحوری ، کودکان معتقدند که وقایع طبیعی با دست  انسان و اعمال او انجام می پذیرد. خورشید، ماه، ستارگان ، کوه ها را انسان خلق کرده است. ساخته پنداری نوعی تفکر پیش علیت است که در ان کودک انگیزه های روان شناختی را علت واقعی چیزها می داند. در علیت سحری نیز هر چیزی می تواند هر چیز دیگری را به وجود اورد .
- تفکر جادویی نیز از ویژگیهای این مرحله است و در آن کودک تفکر را معادل عمل کردن می داند . 

- واقع گرایی: برای کودکان اسم اشیا و انسان ها یک واقعیت است. خواب انها یک واقعیت است. بنابراین هم اسم بودن یعنی مثل هم بودن .
- رابطه ناقص بین علت و معلول، یعنی هرگاه دو واقعه در کنار هم اتفاق بیفتد، کودک ممکن است یک  رابطه علت و معلولی بین انها قایل شود .


3- خودمحوری های اجتماعی که در رابطه با کاربرد قواعد در فعالیت ها است. مانند نپذیرفتن قواعد بازی از سوی کودکان این مرحله.
نکته قابل توجه اینکه پژوهش های اخیر ، مفهوم خود محوری پیاژه را مورد تردید قرار داده اند، زیرا بعضی شواهد نشان می دهد که همه کودکان این ویژگی ( خودمحوری ) را ندارند و می توانند دیدگاه دیگران را در نظر بگیرند.
یکی از ازمایش ها در این مورد ازمایش پلیس و پسر کوچولو است که در این ازمایش 81 درصد کودکان 2 ونیم الی 5 ساله توانستند نقطه نظر دیگری را نیز در نظر بگیرند.


دوره سوم: مرحله عملیات محسوس یا عینی یا ملموس Concrete Operations
این دوره از هشت سالگی تا یازده سالگی را شامل میشود. در این مرحله از رشد، فعالیت کودک در رابطه با محیط عینی و محسوس است. کودک توانایی انجام اعمال منطقی را کسب میکند، اما این اعمال را به امور محسوس و عینی میتواند انجام دهد، نه به امور فرضی و پدیدههای انتزاعی.
در این مرحله، برخلاف مراحل قبل، کودکان نیازی به انجام اعمال کوشش و خطا ندارند، بلکه میتوانند اعمال را پیشبینی کنند و نتایج آنها را از پیش حدس بزنند. با کمک علائم میتوانند امور مختلف را طبقه بندی و ردیف کنند، خواندن را یاد بگیرند، حساب کنند و بنویسند. ظرفیتهای شناختی این مرحله از رشد، به کودک اجازه
میدهد که ارتباط خود با دیگران را بهتر کند و اجتماعی تر شود. او میفهمد که دیگران اعتقادات و علایق و زمینه های ذهنی متفاوتی دارد. او میتواند خود را به جای دیگران بگذارد و حالت و احساس آنان را بفهمد. در این مرحله است که کودک اولین گفتوگوهای مستقل خود با دیگران را سازمان میدهد. این نوع گفتگو برای او همراه با فهم ایجاد ارتباط دوجانبه است. همچنین، او برای اولینبار قادر میشود که تا اندازهای جریانهای فکری خود را مرور کند.


ویژگی های عملیات عینی
- این مرحله ، مرحله بروز عملیات منطقی عینی ، تشکیل مفاهیم ، توانایی طبقه بندی ( مانند درون گنجی ها ) و ردیف کردن، تشکیل ساخت های مجموعه ای تفکر نسبی ( درک صفاتی مانند تاریکتر ، بلندتر و .... ) است .
- کودک قادر است عملیات ذهنی انجام دهد، تفکر استقرایی دارد، تفکر کودک مجهز به عمل بازگشت پذیری و نگهداری ذهنی می شود. منطق روابط ( رابطه جز و کل ) مستقر می شود. 

- نگهداری ماده ، مایع، عدد و طول در 1 تا 7 سالگی ، نگهداری وزن در 8 سالگی ، نگهداری مساحت در 8 تا 61 سالگی و نگهداری حجم در 66 سالگی شکل می گیرد .لازم به یاداوری است که تثبیت کمیت نیاز به توانایی نگهداری ذهنی دارد، نگهداری ذهنی نیز تابع بازگشت پذیری است، پایه بازگشت پذیری نیز سه نوع استدلال به شرح ذیل است .

  • استدلال این همانی
  • استدلال عمل عکس
  • استدلال جبران

- ضمنا بازگشت پذیری ، یعنی ظرفیت اجرای یک عمل در دو جهت یک مسیر با هوشیاری نسبت به این نکته که این همان عمل است که در دو جهت صورت می گیرد مانند 2 تقسیم بر 3 مساوی است با 3 و 2 ضربدر 2 مساوی است با 4

  • تمرکز زدایی نیز یکی از ویژگی های مرحله عملیات عینی است و این مفهوم بدین معناست که کودکان می توانند توجهشان را برجنبه های مختلف شی یا موضوعی به طور همزمان متمرکز کنند. انها می فهمند که اشیا بیش از یک بعد دارند . 
  • اصل هویت یکی از اصول منطقی است که براساس ان خصوصیات اصلی شی تغییر نمی کند . 
  • اصل تعادل نیز بیان می کند که اگر برابر با باشد و برابر با باشد ، پس برابر است با . 
  • درون گنجی نیز اصل منطقی است که نشان می دهد بین مقوله روابط سلسله مراتبی وجود دارد. 

 

دوره چهارم: مرحله عملیات صوری (Formal Operations)
این دوره، از دوازده تا پانزدهسالگی را شامل میشود. در این دوره، کودک بهتدریج توانایی تفکر بر حسب امور انتزاعی را کسب میکند و بر قوانین صوری مسلط میشود. بدین جهت این مرحله را مرحله عملیات صوری نام گذاشتند و اندیشههای نوجوانان در این مرحله از رشد، علاوهبر اشیاء محسوس، موارد احتمالی و فرضی را نیز شامل میشوند و لذا نوجوانان در این مرحله قادر میشوند، تفکر عملی مبتنیبر روش فرضیهای- قیاسی را به کار بندند. یعنی میتوانند به طرح فرضیه بپردازند و بدون نیاز به مراجعه به اشیاء محسوس، به وارسی فرضیه خود اقدام کنند. نوجوانان در این مرحله، درباره افکار و ذهنیات خود فکر میکنند و به همین جهت آرمانهایی برای خود و آیندهشان میسازند. نوجوان در این سنین میتواند در مقابل افکار و اظهار نظرهایی که مغایر با واقعیتهاست مخالفت و استدلال نماید.


ویژگی های مرحله عملیات صوری
- بزرگترین خصیصه فکری نوجوانان، ظهور بعد ممکن است. 
- عملیاتی که در سطح صوری جداگانه و باناهمترازی تحقق یافته اند، در یک منظومه توحید می یابند و این چیزی است که شبکه نامیده می شود.
- تغییر ساختاری این مرحله را می توان در پنج ویژگی ذیل تقسیم کرد .

1- عملیات فرضی استنتاجی :
یعنی فرض کردن یک مساله و نتیجه گیری از ان .
2- منطق قضایا :
کودک از منطق جز و کل ( طبقه بندی ) به صورت پیشرفته ای استفاده می کند. روابط را می تواند به حالت انتزاعی بیان کند .
3- جداشدن شکل و محتوی از یکدیگر :
مثلا بدن حضور اشیا می تواند انها را طبقه بندی یا ردیف کند . 
4- تناسب ها :
فکر انتزاعی نظام عملیات به توان 2 یا تناسب ها را تشکیل می دهد . در واقع عملیات منطقی عینی عملیات به حضوری به کار بسته می شوند، اما فکر صوری بین روابط ، » توان یک است. بدین معنا که مستقیما در مورد اشیا روابطی برقرار می سازد .
5- عملیات ترکیبی :
یکپارچگی و هماهنگی روان بنه های عملیات انتزاعی یا تشکیل شبکه، ترکیب فکر و عمل و نتیجه گیری از ان که نشان دهنده هوش انتزاعی و سازمان یافته است .
به اعتقاد پیاژه در این مرحله نوجوان به بالاترین سطح تعادل جویی نایل می گردد. گروه تغییر شکل های چهارگانه از چهار تغییر شکل همسان ( I ) معکوس ( N ) متقابل ( R ) و همبسته ( C ) که از تراکم N و C ، R حاصل می شود .

چند نکته درباره مراحل رشد شناختی

  • مراحل مختلف رشد شناختی مطرح شده توسط ژان پیاژه به لحاظ کیفی با یکدیگر تفاوت دارند. مقصود از تفاوت کیفی این است که دریافت کودک از خود و جهان و پیرامونش در مراحل مختلف رشد متفاوت است و مسلما نحوه برخورد با مسائل و تعبیر و تفسیر آنها نیز به اشکال مختلف صورت می گیرد.
  • هر یک از مراحل مختلف رشد شناختی،ساخت و عملکرد خاص خود را دارد. این به معنی آن است که تحول فکری همه کودکان با نظم معین و در زمان نسبت ا معین ظاهر می شود و کودک نمی تواند بدون طی مرحله پیشین به مرحله بعدی وارد شود.
  • دامنه زمانی تحول شناختی از یک مرحله به مرحله دیگر به تناسب وضعیت درونی کودک و شرایط محیط خارج متفاوت است.
  • پیاژه مراحل مختلف رشد کودک را با توجه به پژوهش های گسترده ای که زمینه شکل گیری مفاهیم مختلف شناختی مفاهیمی همچون مکان، فضا، زمان، علیت، عدد، قانون و ... انجام داده و همچنین با توجه به نحوه تخیل و زبان آموزی، رفتار و اخلاق کودک بیان کرده است.

 

نقل از : http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/271


  

پیاژه معتقد بود این مراحل توالی ثابتی دارند به این معنا که افراد در هر کشور و فرهنگی به ترتیب یکسانی از این مراحل را می گذرند. دامنه ی سنی مطرح شده از سوی پیاژه ، تقریبی است ،برخی کودکان ممکن است مرحله ای را زودتر یا دیرتر طی کنند. .به نظر پیاژه رشد شناختی آدمی در جریان مراحلی به وجود می آید که از نظر کیفی و کمّی با یکدیگر متفاوتند .مراحل پیاپی هستند ولی لازم نیست که کودکان حتما یک مرحله را قبل از ورود به مرحله ای دیگر به اتمام برسانند برای مثال ، کودکی که در مرحله ی تفکر پیش عملیاتی است ممکن است برخی از اعمال مختص به هردو مرحله ی حسی –حرکتی و عملیات عینی را نیز انجام دهد.پیاژه مدعی است که همه ی کودکان باید از مراحل مشابه و با ترتیب مشابه عبور کنند ، گرچه سرعت عبور همه ی آنان یکسان نیست .به نظر او عامل زمان یکی از عوامل اساسی رشد شناختی و سایر جنبه های روان شناختی کودک است
پیاژه رشد شناختی کودک را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهد جنبه ی روانی – اجتماعی و جنبه ی روان شناختی. منظور او از جنبه ی روان شناختی آن جنبه از رشد است که به طور خود به خودی ، یعنی صرفا در طی زمان رخ می دهد . مثال : رشد هوش .درواقع این مراحل بیانگر آن است که کودکان و نوجوانان چگونه می اندیشند ودر هر مرحله ازرشد چه دگرگونیهای فکری و شناختی در آنان پدید می آید .
- پیاژه، رشد ذهنی کودک و نوجوان را در چهار مرحله زیر تقسیمبندی میکند: 


- دوره اول، مرحله حسی- حرکتی (Sensorie Motor)
مرحله حسی- حرکتی، از تولد تا دو سالگی را شامل میشود. در این مرحله، کودک نمیتواند دنیای خارج  را در ذهن خود درونی سازد و لذا فعالیتهای شناختی او به اعمال حسی و حرکتی محدود میشود. پیاژه این مرحله را به شش مرحله فرعی تقسیم میکند:
مرحله فعالیت بازتابی؛ این مرحله که از تولد تا یکماهگی میباشد، شامل فعالیتهای خود به خودی و  کلی ارگانیسم و همچنین بازتابهایی است که از فعالیتهای کلی ارگانیسم جدا شدهاند و در برخی موارد نیز فعالیت کارکردی عرضه میکنند. یعنی بازتابهایی که بهتدریج از بین نمیروند و یا به همان صورت اولیه باقی نمیمانند و در اثر تمرین رشد مییابند و موجب پیدایش الگوهای همسان ساز میشوند. مثلا در روز تولد، کودک نمیتواند پستان، یا پستانک را درست بمکد، اما به سرعت میآموزد که وضع لب و دهان خود را با آن منطبق کند و حتی بعدا میتواند با حرکت دادن سرو دهان آن را بیابد.
مرحله اولین واکنشهای دوری؛ این مرحله از حدود یک تا چهار ماهگی را شامل میشود. منظور از این  اصطلاح آن است که، کودک پس از انجام یک عمل به صورت تصادفی، به تکرار آن میپردازد. مانند باز و بسته کردن انگشتان یا مکیدن انگشتان.
مرحله واکنشهای دوری ثانویه؛ این دوره نیز از چهار تا هشتماهگی را شامل میشود. در این مرحله،  دومین واکنشهای دوری ظاهر میشوند. تفاوت این واکنشها با اولین واکنشهای دوری در این است که اینها عادتهای حرکتی را تغییر میدهند، نه بازتابها را و ضمنا این واکنشها علاوهبر بدن کودک، محیط را هم شامل میشوند.
یعنی کمتر بر بدن کوک متمرکزند و بیشتر متوجه محیط هستند و از اینرو به آنها واکنشهای ثانوی میگویند.
مثلا زمانیکه در این مرحله به کودک جغجغهای داده میشود، ابتدا نمیداند که تکان دادن آن تولید صدا میکند، اما بعد از آنکه آن را به تصادف تکان داد و صدای آن را شنید، به تکرار این عمل میپردازد.
مرحله هماهنگی طرحواره های ثانوی؛ این مرحله نیز از هشتماهگی تا دوازدهماهگی را دربر میگیرد.  در این مرحله، دومین واکنشهای دوری هماهنگ میشوند. و طرحوارههای پیچیدهتری را به وجود میآورند که پیاژه آن
را طرحوارههای ثانویه مینامد. هماهنگی بین اعمال (طرحوارهها) به مرحلهای میرسد که کودک میتواند مانعی را برطرف کند تا به شیئ مورد نظر خود برسد، یا از طریق واسطه قرار دادن یک شیئ به هدف مورد نظر خود دست یابد.
مرحله سومین واکنشهای دوری؛ این مرحله نیز از دوازده ماهگی تا هیجده ماهگی را شامل میشود.  در این مرحله، مفهوم بقاء شیئ در نزد کودک کامل میشود؛ یعنی اگر شیئی را از حوزه دید او دور سازیم، موجودیت آن شیئ برای کودک حفظ خواهد شد. یعنی شیئ پنهان شده را نه در محل اولیه، بلکه در هر جا که پنهان کنیم، در همانجا به دنبال آن خواهد گشت.
مرحله ابداع وسایل جدید از طریق فعالیتهای ذهنی؛ آخرین مرحله فرعی دوره حسی- حرکتی از  هیجده ماهگی را شامل می شود. این مرحله، مرحله گذر به دوره بعدی است. در این دوره، کودک میتواند جنبه هایی از محیط را به صورت ذهنی بازنمایی کند. و قادر میشود وسایل جدید را نه تنها از راه آزمایش و خطای عینی و عملی، بلکه از راه ترکیبهای درونیشده که منجر به درک ناگهانی میشود، بیابد.

ویژگی های مرحله حسی حرکتی
- در مرحله حسی حرکتی چهار مقوله اصلی جهانی که کودک در ان زندگی می کند، یعنی شی ، فضا ، زمان و علیت به تدریج شکل می گیرد.
- تحول اخلاقی در سطح ناپیروی است . 
- در پایان مرحله حسی حرکتی پایداری شی (بقای شی) به طور کامل در کودک شکل می گیرد. با توجه به اینکه مفهوم پایداری شی یا بقای جسم ، یکی از مفاهیم بسیار مهم در دیدگاه پیاژه است. ترتیب شکلگیری این مفهوم را از نظر پیاژه به شکل دقیق آن بیان می کنیم .
- بین 1 تا 2 ماهگی ، طفل شی که در میدان دید وی قرار دارد و حرکت می کند را دنبال می کند، اما هنگامی که از دید طفل خارج می شود، دیگر به دنبال ان نمی گردد .
- بین 2 تا 1 ماهگی که بین دیدن و گرفتن تا حدودی هماهنگی برقرار شده است، اگر شی را ببیند دست دراز می کند، اما اگر شی حتی در داخل دست خود طفل باشد، وی متوجه جریان نیست .
- بین 8 تا 61 ماهگی طفل به تدریج به وجود دایمی شی پی می برد . یعنی اگر شی را جلوی چشم کودک پنهان کنیم ، کودک به دنبال ان می گردد . به همین ترتیب و به تدریج اگر ان شی را در جای دیگری پنهان کنیم ، ابتدا فقط در جای اول به دنبال ان می گردد (خطاب جستجوی) ، اما به تدریج در مکان های بعدی نیز به دنبال ان می گردد . در طول زیر مرحله ششم ، یعنی از 69 تا 12 ماهگی ، مفهوم پایداری شی به صورت کامل در کودکان شکل می گیرد .
- از سویی گفته می شود مساله درک مفهوم شی ممکن است با اگاهی از خود ارتباط داشته باشد. به ازمایش مشهور ذیل دقت نمایید .
- روی بینی کودک 5 ماهه ای را قرمز می کنیم و اورا در مقابل ایینه قرار می دهیم . او به تصویر خود نگاه می کند و بعد سر خود را به اطراف می چرخاند . در 61 ماهگی اگر همین کار را تکرار کنیم ، او دست خودرا دراز می کند تا ایینه را لمس کند، سپس پشت ایینه را نگاه می کند، اما هنوز نمی داند تصویر خودش است. زیرا به دنبال کودک دیگری است. اگر این ازمایش در 11 ماهگی تکرار شود، کودک پس از نگاه کردن به ایینه ، بینی خود را با دست پاک میکند، یعنی به وجود خود پی برده است.


دوره دوم: مرحله تفکر پیش عملیاتی (Preoperational Thinking)
مرحله تفکر پیش عملیاتی پیاژه تا هفتسالگی را شامل میشود. علت نامگذاری این مرحله به پیش عملیاتی، آن
است که کودکان در این مرحله هنوز قادر به تفکر عملیاتی، یا تفکر منطقی نیستند. این مرحله دارای دو مرحله
فرعی به شرح زیر است:


1-تفکر پیش مفهومی (Preconceptual Thinking) 

از حدود دو تا حدود چهارسالگی است. در ضمن این ؛ دوره، کودکان به اساس مفهوم آموزی دست مییابند. آنها طبقه بندی اشیاء را برحسب شباهت هایشان آغاز می کنند، اما از لحاظ مفاهیم شان مرتکب خطا میشوند؛ لذا به باور آنان همه مردان "بابا" و همه زنان "ماما" و همه اسباببازیها "مال من" هستند. منطق کودکان در این دوره از تحول نه قیاسی است، نه استقرایی، بلکه گاوها حیوانهای بزرگ چهارپا هستند. آن حیوان بزرگ و « : تمثیلی است. مثالی از این نوع استدلال چنین است.» چهارپاست؛ پس آن یک گاو است

 

2- تفکر شهودی (Intuitive Thinking) 

از حدود چهار تا حدود هفتسالگی است. در ضمن این دوره، کودکان ؛ مسایل را به طور شهودی حل میکنند، نه بر طبق نوعی قانون و منطق. شاخصترین ویژگی تفکر کودکان این دوره این است که هنوز به مفهوم بقاء یا نگهداری ذهنی (Conservation) دست نیافتهاند. نگهداری ذهنی به صورت توانایی درک این مطلب تعریف شده است که شماره، طول، مقدار، یا مساحت اشیاء باقی میماند، صرفنظر از اینکه اشیاء به صورتهای مختلف به کودک نشان داده شوند. پیاژه، بر این مسئله یکسوگرایی نام می نهد، که به سبب ناتوانی کودک در نگهداشت عدد، اندازه و حجم پدید میآید. مثلا نمیتواند تشخیص دهد که یک کیلو آهن با یک کیلو پنبه برابر است.

بعضی از مولفین نیز این مرحله را مرحله پیش منطقی نام گذاری کرده اند و مرحله پیش عملیاتی به سه زیر مرحله تقسیم می کنند :
1. زیر مرحله شهودی یا درک مستقیم ( 1 تا 2 سالگی )
2. زیر مرحله شکل بندی راکد ادراکی ( 2 تا 5 سالگی )
3. زیر مرحله بین بینی یا مفصلی ( 5 تا 7 سالگی )


1- زیر مرحله شهودی یا درک مستقیم :
مهمترین مرحله تجهیز سازمان روانی به ابزار های جدید ذهنی است. در این زیر مرحله تغییرات در چهار زمینه
صورت می گیرد :
- کنش علامتی : سازمان روانی کودک مجهز به ابزار جدیدی به نام زبان می شود . 
- کنش رمزی : کودک عمل یا شی را به عنوان مظهر یک عمل و شی که فعلا حاضر نیست ، به کار می برد .
- تقلید متفاوت : تقلید در غیاب الگو 
- تصاویر ذهنی : شکل گیری تصاویر ذهنی 
لازم به یادآوری است که کنش علامتی و کنش رمزی کنش های نمادی نامیده می شود .


2- زیر مرحله شکل بندی های راکد ادراکی :
- ادراک بر جنبه های ظاهری اشیا مبتنی است . در اینجا مفاهیمی از کمی و زیادی ، بزرگی و کوچکی ، دوری و نزدیکی به وجود می اید، منتهی تابع شرایط ادراکی می باشد. پیاژه از ازمون تخم مرغ ها و ازمون پیرمرد ها و عصاها و شیشه های اب نبات استفاده کرد .


3- زیر مرحله بین بینی یا مفصلی :
- حد فاصل بین شکل بندی های راکد ادراکی و بروز عملیات عینی است . 
- بنابراین عملیات عینی در این مرحله به صورت ناتمام و ناقص انجام می گیرد. مثلا کودک نمی تواند به طور کامل عمل ردیف کردن تعدادی تیره چوب را از بزرگ به کوچک و یا بالعکس انجم دهد.


ویژگی های مرحله پیش عملیاتی
- مجهز شدن کودک به رفتار سمبولیک یا نمادی مانند زبان و کنش های رمزی ( وانمود سازی ) ، پیاژه معتقد است که زبان، انعکاس تفکر سمبولیک است. ( تحقیق با کودکان ناشنوا این مساله را تایید کرده است. )
- شکل گیری تقلید متفاوت یا تقلید در غیاب الگو. 
- خود محوری یا خود مرکز بینی: 
یکی از ویژگی های مهم و بارز در مرحله پیش عملیاتی است. خود محوری به این معنا است که کودک بین نقطه
نظر خود و نقطه نظر دیگری تفاوتی قائل نیست. در واقع کودک نمیتواند دیدگاه دیگران را در نظر بگیرد. تصور می کند جهانی که او می بیند همان جهانی است که دیگران نیز می بینند. کودک تصور می کند همه چیز در حول و حوش او اتفاق می افتد. نوعی فقدان تمایز بین واقعیت شخصی و واقعیت عینی مشهود است. یکی از مشهورترین ازمون های پیاژه برای اندازه گیری خود محوری کودکان، ازمایش سه کوه پیاژه است.

خود میان بینی یا خودمحوری به سه شکل مشاهده می شود:
1- خود محورهای مستقیم یا خود محوری های فضایی، زمانی و علی .
2- خود محورهای غیر مستقیم :
که در انها کودک مساله را با من خود در ارتباط می گذارد و عبارتند از :
- جاندار پنداری ( جان گرایی ) : اکثر کودکان معتقدند که همه چیز جان دارد. هر غیر جانداری را  صاحب اراده و هوشیاری می دانند. جان پنداری به ترتیب زیر اصلاح می شود :

  • تا سن 6 -7 سالگی کودکان معتقدند همه چیز جاندار است . 
  • تا سن 8 - 9 سالگی کودکان معتقدند هر چه حرکت می کند، جاندار است . 
  • تا سن 11 - 12 سالگی کودکان معتقدند هرچه خودش حرکت می کند، جاندار است . 
  • در سن 12 سالگی کودکان معتقدند که تنها موجودات زنده و نباتات جان دارند .

- مصنوع گرایی یا ساخته پنداری: به علت خودمحوری ، کودکان معتقدند که وقایع طبیعی با دست  انسان و اعمال او انجام می پذیرد. خورشید، ماه، ستارگان ، کوه ها را انسان خلق کرده است. ساخته پنداری نوعی تفکر پیش علیت است که در ان کودک انگیزه های روان شناختی را علت واقعی چیزها می داند. در علیت سحری نیز هر چیزی می تواند هر چیز دیگری را به وجود اورد .
- تفکر جادویی نیز از ویژگیهای این مرحله است و در آن کودک تفکر را معادل عمل کردن می داند . 

- واقع گرایی: برای کودکان اسم اشیا و انسان ها یک واقعیت است. خواب انها یک واقعیت است. بنابراین هم اسم بودن یعنی مثل هم بودن .
- رابطه ناقص بین علت و معلول، یعنی هرگاه دو واقعه در کنار هم اتفاق بیفتد، کودک ممکن است یک  رابطه علت و معلولی بین انها قایل شود .


3- خودمحوری های اجتماعی که در رابطه با کاربرد قواعد در فعالیت ها است. مانند نپذیرفتن قواعد بازی از سوی کودکان این مرحله.
نکته قابل توجه اینکه پژوهش های اخیر ، مفهوم خود محوری پیاژه را مورد تردید قرار داده اند، زیرا بعضی شواهد نشان می دهد که همه کودکان این ویژگی ( خودمحوری ) را ندارند و می توانند دیدگاه دیگران را در نظر بگیرند.
یکی از ازمایش ها در این مورد ازمایش پلیس و پسر کوچولو است که در این ازمایش 81 درصد کودکان 2 ونیم الی 5 ساله توانستند نقطه نظر دیگری را نیز در نظر بگیرند.


دوره سوم: مرحله عملیات محسوس یا عینی یا ملموس Concrete Operations
این دوره از هشت سالگی تا یازده سالگی را شامل میشود. در این مرحله از رشد، فعالیت کودک در رابطه با محیط عینی و محسوس است. کودک توانایی انجام اعمال منطقی را کسب میکند، اما این اعمال را به امور محسوس و عینی میتواند انجام دهد، نه به امور فرضی و پدیدههای انتزاعی.
در این مرحله، برخلاف مراحل قبل، کودکان نیازی به انجام اعمال کوشش و خطا ندارند، بلکه میتوانند اعمال را پیشبینی کنند و نتایج آنها را از پیش حدس بزنند. با کمک علائم میتوانند امور مختلف را طبقه بندی و ردیف کنند، خواندن را یاد بگیرند، حساب کنند و بنویسند. ظرفیتهای شناختی این مرحله از رشد، به کودک اجازه
میدهد که ارتباط خود با دیگران را بهتر کند و اجتماعی تر شود. او میفهمد که دیگران اعتقادات و علایق و زمینه های ذهنی متفاوتی دارد. او میتواند خود را به جای دیگران بگذارد و حالت و احساس آنان را بفهمد. در این مرحله است که کودک اولین گفتوگوهای مستقل خود با دیگران را سازمان میدهد. این نوع گفتگو برای او همراه با فهم ایجاد ارتباط دوجانبه است. همچنین، او برای اولینبار قادر میشود که تا اندازهای جریانهای فکری خود را مرور کند.


ویژگی های عملیات عینی
- این مرحله ، مرحله بروز عملیات منطقی عینی ، تشکیل مفاهیم ، توانایی طبقه بندی ( مانند درون گنجی ها ) و ردیف کردن، تشکیل ساخت های مجموعه ای تفکر نسبی ( درک صفاتی مانند تاریکتر ، بلندتر و .... ) است .
- کودک قادر است عملیات ذهنی انجام دهد، تفکر استقرایی دارد، تفکر کودک مجهز به عمل بازگشت پذیری و نگهداری ذهنی می شود. منطق روابط ( رابطه جز و کل ) مستقر می شود. 

- نگهداری ماده ، مایع، عدد و طول در 1 تا 7 سالگی ، نگهداری وزن در 8 سالگی ، نگهداری مساحت در 8 تا 61 سالگی و نگهداری حجم در 66 سالگی شکل می گیرد .لازم به یاداوری است که تثبیت کمیت نیاز به توانایی نگهداری ذهنی دارد، نگهداری ذهنی نیز تابع بازگشت پذیری است، پایه بازگشت پذیری نیز سه نوع استدلال به شرح ذیل است .

  • استدلال این همانی
  • استدلال عمل عکس
  • استدلال جبران

- ضمنا بازگشت پذیری ، یعنی ظرفیت اجرای یک عمل در دو جهت یک مسیر با هوشیاری نسبت به این نکته که این همان عمل است که در دو جهت صورت می گیرد مانند 2 تقسیم بر 3 مساوی است با 3 و 2 ضربدر 2 مساوی است با 4

  • تمرکز زدایی نیز یکی از ویژگی های مرحله عملیات عینی است و این مفهوم بدین معناست که کودکان می توانند توجهشان را برجنبه های مختلف شی یا موضوعی به طور همزمان متمرکز کنند. انها می فهمند که اشیا بیش از یک بعد دارند . 
  • اصل هویت یکی از اصول منطقی است که براساس ان خصوصیات اصلی شی تغییر نمی کند . 
  • اصل تعادل نیز بیان می کند که اگر برابر با باشد و برابر با باشد ، پس برابر است با . 
  • درون گنجی نیز اصل منطقی است که نشان می دهد بین مقوله روابط سلسله مراتبی وجود دارد. 

 

دوره چهارم: مرحله عملیات صوری (Formal Operations)
این دوره، از دوازده تا پانزدهسالگی را شامل میشود. در این دوره، کودک بهتدریج توانایی تفکر بر حسب امور انتزاعی را کسب میکند و بر قوانین صوری مسلط میشود. بدین جهت این مرحله را مرحله عملیات صوری نام گذاشتند و اندیشههای نوجوانان در این مرحله از رشد، علاوهبر اشیاء محسوس، موارد احتمالی و فرضی را نیز شامل میشوند و لذا نوجوانان در این مرحله قادر میشوند، تفکر عملی مبتنیبر روش فرضیهای- قیاسی را به کار بندند. یعنی میتوانند به طرح فرضیه بپردازند و بدون نیاز به مراجعه به اشیاء محسوس، به وارسی فرضیه خود اقدام کنند. نوجوانان در این مرحله، درباره افکار و ذهنیات خود فکر میکنند و به همین جهت آرمانهایی برای خود و آیندهشان میسازند. نوجوان در این سنین میتواند در مقابل افکار و اظهار نظرهایی که مغایر با واقعیتهاست مخالفت و استدلال نماید.


ویژگی های مرحله عملیات صوری
- بزرگترین خصیصه فکری نوجوانان، ظهور بعد ممکن است. 
- عملیاتی که در سطح صوری جداگانه و باناهمترازی تحقق یافته اند، در یک منظومه توحید می یابند و این چیزی است که شبکه نامیده می شود.
- تغییر ساختاری این مرحله را می توان در پنج ویژگی ذیل تقسیم کرد .

1- عملیات فرضی استنتاجی :
یعنی فرض کردن یک مساله و نتیجه گیری از ان .
2- منطق قضایا :
کودک از منطق جز و کل ( طبقه بندی ) به صورت پیشرفته ای استفاده می کند. روابط را می تواند به حالت انتزاعی بیان کند .
3- جداشدن شکل و محتوی از یکدیگر :
مثلا بدن حضور اشیا می تواند انها را طبقه بندی یا ردیف کند . 
4- تناسب ها :
فکر انتزاعی نظام عملیات به توان 2 یا تناسب ها را تشکیل می دهد . در واقع عملیات منطقی عینی عملیات به حضوری به کار بسته می شوند، اما فکر صوری بین روابط ، » توان یک است. بدین معنا که مستقیما در مورد اشیا روابطی برقرار می سازد .
5- عملیات ترکیبی :
یکپارچگی و هماهنگی روان بنه های عملیات انتزاعی یا تشکیل شبکه، ترکیب فکر و عمل و نتیجه گیری از ان که نشان دهنده هوش انتزاعی و سازمان یافته است .
به اعتقاد پیاژه در این مرحله نوجوان به بالاترین سطح تعادل جویی نایل می گردد. گروه تغییر شکل های چهارگانه از چهار تغییر شکل همسان ( I ) معکوس ( N ) متقابل ( R ) و همبسته ( C ) که از تراکم N و C ، R حاصل می شود .

چند نکته درباره مراحل رشد شناختی

  • مراحل مختلف رشد شناختی مطرح شده توسط ژان پیاژه به لحاظ کیفی با یکدیگر تفاوت دارند. مقصود از تفاوت کیفی این است که دریافت کودک از خود و جهان و پیرامونش در مراحل مختلف رشد متفاوت است و مسلما نحوه برخورد با مسائل و تعبیر و تفسیر آنها نیز به اشکال مختلف صورت می گیرد.
  • هر یک از مراحل مختلف رشد شناختی،ساخت و عملکرد خاص خود را دارد. این به معنی آن است که تحول فکری همه کودکان با نظم معین و در زمان نسبت ا معین ظاهر می شود و کودک نمی تواند بدون طی مرحله پیشین به مرحله بعدی وارد شود.
  • دامنه زمانی تحول شناختی از یک مرحله به مرحله دیگر به تناسب وضعیت درونی کودک و شرایط محیط خارج متفاوت است.
  • پیاژه مراحل مختلف رشد کودک را با توجه به پژوهش های گسترده ای که زمینه شکل گیری مفاهیم مختلف شناختی مفاهیمی همچون مکان، فضا، زمان، علیت، عدد، قانون و ... انجام داده و همچنین با توجه به نحوه تخیل و زبان آموزی، رفتار و اخلاق کودک بیان کرده است.

 

نقل از : http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/271


96/3/6::: 6:32 ع
نظر()
  

بررسی نظریه های رشد اخلاقی در میان روانشناسان غربی ما را به این نتیجه می رساند که آنان را می توان
در سه گروه دسته بندی کرد.

  • گروهی از روانشناسان غربی از جمله لارنز، گودال، راین، هافمن و هاید، ریشة اخلاقیات و رفتار اجتماعی را در تاریخ تکامل زیستی انسان میدانند.
  • گروهی دیگر از جمله روان تحلیلگرانی چون فروید، و نظریه پردازان یادگیری اجتماعی چون بندورا، اخلاقیات را سازگاری با هنجارهای اجتماعی تلقی می کنند.
  • گروه سوم، که دیدگاه هایشان بیش از همه مورد توجه واقع شده، روانشناسانی هستند که سطح رشد شناختی را اساس اخلاق میدانند. ژان پیاژه و لارنس کولبرگ بیش از هر روانشناس دیگری این گروه را نمایندگی می کنند. بنیاد های فکری برخی دیگر از روانشناسان از جمله گیلیگان را نیز که در مورد رشد اخلاقی مطالعات تازه تری انجام دادهاند، میتوان در همین شمار دانست.

 

قضاوت اخلاقی پیاژه
رشد شناختی نه تنها زیربنای کودک از دنیای فیزیکی است بلکه در عین حال شالوده ادراک او از جهان اجتماعی نیز هست. از آنجا که درک قواعد اخلاقی و عرف اجتماعی در هر جامعهای حائز اهمیت است، پیاژه میخواست بداند چگونه کودکان موفق به درک این قواعد میشوند. وی درباره درستی نظریه های معاصر مبنی بر تأثیر نیرومند والدین بر رشد درک و فهم کودکان در این زمینه، تردید کرد و این فرض را پیش کشید که درک کودکان از قواعد اخلاقی و عرف اجتماعی با سطح کلی رشدشناختی آنها همگام است.
نکته جالب اینکه نظریهپردازی اولیه پیاژه در این زمینه مبتنی بر مشاهدات وی از تیلهبازی کودکان ( نوعی بازی متداول در بین کودکان اروپائی آن دوران ) در سنین مختلف بود. پیاژه از کودکان تیلهباز در مورد منشاء، معنی و اهمیت قواعد بازیهایشان سؤالاتی پرسید، و براساس پاسخهای آنها دچار مرحله در درک کودکان از این قواعد پیشنهاد کرد. دو مرحله نخست درک قوانین به دوره پیش عملیاتی تعلق دارند که در بحث حاضر مورد توجه ما است .
نخستین مرحله درک قواعد در ابتدای دوره پیشعملیاتی ظاهر میشود، یعنی هنگامیکه کودکان به بازیهای نمادی میپردازند. کودکان در این مرحله دست به بازی موازی (parallel play) میزنند: بازی در کنار کودکان دیگر و با اشیاء مشترک ولی بدون ارتباط سازمان یافته با دیگران. در این نوع بازی، هر کودک به میل خود از مجموعه قواعد خاص خودش پیروی میند. برای مثال، ممکن است کودک تیله های رنگی مختلف را در یک گروه قرار دهد یا تیله های بزرگتر را بعد از تیله های کوچکتر از سوئی به سوی دیگر اتاق بغلتاند. این ”قواعد“ به بازی کودک نظم میدهند ولی کودک بارها آنها را به دلخواه تغییر میدهد، و به علاوه این قواعد در راستای هیچ نوع هدف جمعی مانند همکاری یا رقابت نیست.

در دومین مرحله، یکباره سهل گیری در برابر قواعد به پایان میرسد. از آغاز پنج سالگی، احساس وظیفه برای مراعات قواعد و تلقی قواعد بهعنوان الزامات اخلاقی مطلقی که یک مرجع قدرت، احتمالا والدین یا خدا، تعیین کرده، رشد مییابد. قواعد، مقولاتی پایدار، مقدس و تغییر ناپذیر هستند و اطاعت مو به مو از آنها مهمتر از هرگونه دلایلی است که آدمیان برای تغییر آنها پیش میکشند. برای مثال، کودکان در این مرحله نمیپذیرند که در تیله بازی میتوان وضعیت آغازین بازی را تغییر داد تا کودکان کوچکتر نیز بتوانند در بازی شرکت کنند.

از این بررسی و بررسی های دیگر، پیاژه به این نتیجه رسید که کودک در این مرحله از واقع گرائی اخلاقی (realism moral) پیروی می کند که نوعی خلط قواعد اخلاقی با قوانین فیزیکی است. قواعد اخلاقی، اموری مقدر و از ، ویژگیهای ثابت جهان هستند - درست مانند قانون جاذبه. کودک در برابر این پرسش که سرپیچی از بعضی قواعد اخلاقی (مانند دروغگوئی یا دزدی) چه نتایجی در پی دارد، پاسخ میدهد که قطعا مجازات (تنبیه) در پی دارد: خدا او را تنبیه می کند و یا ماشین او را زیر می گیرد.
در این مرحله، قضاوت کودک درباره هر عمل، بیشتر براساس پیامدهای آن است و نه برمبنای قصد و نیت فاعل آن. برای مثال، پیاژه نخست برای کودکان چند جفت قصه گفت. در یکی از آنها، کودکی در غیاب مادرش دزدکی مقداری مربا میخورد و در حین این کار فنجانی را میشکند. پسر دیگری بیآنکه دست بهکار نادرستی بزند، تصادفا همه فنجانهای سینی را میشکند. پیاژه از کودکان میپرسید ”کدامیک از این دو پسر شیطانتر است؟“.
کودکان در دوره پیش عملیاتی، کار کودکی را که موجب خسارت بیشتری شده بود، بدون توجه به قصد یا انگیزه او، بدتر دانستند. کودکی هم که به مادرش میگوید ”سگی به اندازه گاو“ دیده است بدتر از کودکی محسوب میشود که به دروغ به مادرش بگوید در مدرسه نمره خوب گرفته است. چرا؟ زیرا سگ که به اندازه گاو نمیشود و بنابراین دروغ بزرگتری است. در دوره پیشعملیاتی کودک نمیتواند دروغهای فرصتطلبانه و عمدی را از
گفتههای نادرس اغراقآمیز اما بیضرر، تمیز دهد.
کودکان در دوره پیش عملیاتی، مقررات قراردادی بازیها و عرفهای اجتماعی را نوعی دستورهای الهی و اخلاقی میدانند که نمیتوان آنها را از راه توافق ساده بین مشارکتکنندگان تغییر داد. پژوهشهای اخیر حاکی از آن است که حتی همین کودکان پیشعملیاتی نیز میتوانند بین قراردادهای اجتماعی و دستورهای اخلاقی تمایز قائل شوند.
برای مثال، در یک بررسی، به کودکان هفتساله فهرستی از چند عمل داده شد و از آنها خواسته شد بگویند، حتی اگر مقرراتی وجود نداشته باشد، انجام کدامیک از آن عملها کار بدی است. بسیاری از کودکان دروغگفتن، دزدی، کتکزدن و خودخواهی را نادرست دانستند، حتی اگر مقرراتی برای منع آنها وجود نداشته باشد. برعکس، آنان جویدن آدامس در کلاس، خطابکردن معلم با اسم کوچک او، ورود پسران به دستشوئی دختران یا غذاخوردن با دست را تا زمانیکه مقرراتی علیه انجام آنها نباشد، نادرست نمیدانستند. بهعلاوه، آنها قادر بودند بین مقررات حاکم بر رفتار با دیگران و مقررات حاکم بر رفتار خودشان تمایز قائل شوند. برای مثال، معتقد بودند که وجود مقرراتی در مدرسه علیه جویدن آدامس در کلاس، خطاب کردن معلم با اسم کوچک او، و موارد مشابه دیگر ضرورت دارد، اما نباید مقرراتی علیه مواردی از قبیل تماشای تلویزیون در روزهای آفتابی (وقتی والدین میخواهند فرزندانشان بیرون از خانه بازی کنند) ، ارتباط با کسی که رفت و آمد با او منع شده، و داشتن موی بلند برای پسران، وجود داشته باشد، چون در این مسائل باید خود شخص تصمیم بگیرد
در بررسی مشابهی، نیمی از کودکان 7 ساله موافق و نیمی دیگر مخالف بودند که ”پسرها با لباس دخترانه به مدرسه بیایند“، ولو آنکه ”مدیر اعلام میکرد مقرراتی علیه آن وجود ندارد.“ 82% کودکان اعلام کردند: ”در کشوری که مقرراتی علیه چنین رفتاری وجود ندارد، دست زدن به آن رفتار نباید ایرادی داشته باشد.


  

هرگاه علایم استرس را در یک همکار مشاهده کردید، باید درباره علل آن فکر کنید ، تمام احتمالات را در نظر بگیرید؛ از مشکلات خانه گرفته تا مشکل روابط موجود در محیط کار. به خاطر داشته باشید ، عواملی که شما را تحت استرس قرار می دهد می تواند برای دیگران به همان نسبت استرس زا نباشد. پس به محضی که علل احتمالی استرس را یافتید ، ببینید چگونه می توانید به همکار خود کمک کنید. اغلب خود فرد است که می تواند به خود کمک کند و تنها کاری که شما می توانید انجام دهید این است که استرس او را زیاد نکنید.

بررسی استرس در گروه

کارکنانی که در یک گروه کار می کنند و برای انجام یک کار خاص دور هم جمع شده اند، دچار فشارهای خاصی می شوند که مربوط به کار گروهی است. برای مثال : اگر سلسله مراتب غیر رسمی در یک گروه بیشتر شود ، بعضی افراد انتخاب یکی از اعضاء را به عنوان رئیس نمی پسندند، یا اعضای تیم ممکن است کارکردن با افرادی را که الگوهای کاری متفاوتی دارند ، استرس زا بدانند . برای ملاقات گروه های کاری و افراد وقت بگذارید ، به طوری که از فعالیت های گروهی آنان آگاه شده و بتوانید مشکلات را پیش بینی کنید. سپس در صورتی که استرس همچنان وجود داشت، باید شیوه های کاری و برنامه تقسیم کارها را تغییر دهید .

سؤالاتی که باید از خود بپرسید :

-         آیا صحبت با اعضای تیم باعث تشدید علایم استرس می شود ؟

-         آیا باید حجم کاری کارکنان به طور مرتب ارزیابی شود؟

-         آیا می توان با فراهم کردن زمینه های خاص تخصصی ، همکارانی که دچار استرس هستند را به شرکت در کار گروهی تشویق کرد؟

-         دلیل اصلی وجود استرس در یک گروه کاری چیست؟

برداشتن فشارها

شما سعی کنید ، با استفاده از تمرینات راحت و قابل انعطاف در ضمن کار ، از استرس ها و فشارهای خود و همکارانتان بکاهید. هر قدر ارتباط بین افراد بهتر باشد ، امکان تشخیص استرس و رفع آن بیشتر است . شیوه های کار با دیگران و کاهش سطح نگرانی آنها را بدین ترتیب امتحان کنید:

·        کارکنان و همکاران را از تمام تصمیماتی که ممکن است روی آنها تأثیر بگذارد ، مطلع کنید .

·        آنها را به شرکت در طرح ها تشویق کنید.

·        هر هفته زمانی را برای بررسی نظرها و پیشنهادها تعیین کنید و نظر خود را درباره مسائل طرح شده بیان کنید.

بررسی شخصیت

چگونگی و میزان تأثیرات استرس ، رابطه نزدیکی با شخصیت افراد دارد. میزان یکسان استرس ، هر فرد را به طریقی تحت تأثیر قرار می دهد و هر کس به شیوه ای بر این استرس غلبه می کند. تشخیص انواع شخصیت ها به ما کمک می کند که بیشتر روی حمایت از دیگران تمرکز کنیم.

شناخت انواع شخصیت

تحقیقاتی که در سال 1960روی تأثیرات استرس بر قلب انجام شد ، نشان داد ، عده ای از بیمارانی که دارای شخصیت یکسانی بودند بیشتر در معرض بیماری قلبی قرار داشتند ؛ این افراد را تیپ A می نامند و آن گروه از افرادی که کمتر مستعد این بیماری هستند را تیپ B می نامند. افراد تیپ A اهل مقایسه و پرکار هستند . بنابراین همیشه به دنبال اکتساب جایگاه شغلی دیگران هستند . به لحاظ این خصوصیات شخصیتی خاص آنان، این سؤال پیش می آید که آیا سلامتی آنها به خاطر مشاغل پر استرس در خطر است؟ این که یا مشاغل پر استرس ، موجب رفتار تیپ A می شوند؟ هنوز مشخص نیست ، اما این افراد به حمایت اجتماعی بیشتری نیاز دارند.

شناسایی شخصیت تیپ A و B

فهرست زیر بعضی از صفات طبقه بندی شده و الگوهای رفتاری مربوط به انواع شخصیت های A و B را نشان می دهد. پیدا شدن فردی که به طور کامل تیپ A یا B باشد، بسیار نادر است. بدین معنا که بعضی از افراد ، خصوصیت های هر دو نوع تیپ A و B را نشان می دهند ، اما افرادی که بیشتر اوقات خصوصیات تیپ A را دارند، اغلب تحت فشار ، عکس العمل بدی نشان می دهند. اگر شما گرایش به تیپ A را در همکاران خود مشاهده کردید، آنها در خطر ابتلا به استرس هستند و باید شیوه ای برای غلبه بر آن پیدا کنند.

شخصیت های تیپ A خصوصیات زیر را نشان می دهند : حس  رقابت ، شتابزدگی در کارها ، حس تهاجم ، جدیت ، کمال گرایی ، بی صبری ، وقت شناسی ، جلب توجه . شخصیت های تیپ B خصوصیات زیر را نشان می دهند: عدم رقابت ، متانت ، صبر ، آرامش ، لذت بردن از کارها ، تأخیر ورود ، رضایت از کار بدون توجه به دیگران .

شناخت شیوه های کنترل استرس

رفتارهای اطرافیان و همکاران کسی که دچار استرس است به دو گونه می باشد، سازگار و ناسازگار . اگر رفتار اطرافیان به گونه ای باشد که شخص احساس کند آنها مشکل او را درک می کنند و آماده همکاری با او در جهت کنترل استرس هستند، فرد به طور قطعی بسیار راحت با مشکل خود کنار می آید. درباره آن صحبت می کند و به طور آشکار از آنان درخواست کمک خواهد کرد. اما چنانچه رفتار اطرافیان به گونه ای باشد که فرد هیچ گونه علامت همکاری از جانب آنها جهت کنترل استرس خود پیدا نکند ، راه نادرستی را در پیش می گیرد. برای مثال : با نادیده گرفتن مشکل خود و سعی در ادامه تظاهر به یک رفتار عادی ، باعث بزرگتر شدن مشکل می شود . این نوع رفتار را که یک نوع انکار می نامند ، معمولاً در افراد گروه تیپ A دیده می شود .

کمک به دیگران

هرگاه دریافتید شخصی تحت استرس است و دلیل آن را شناختید ، مشکل ترین بخش کار شروع می شود . باید آن شخص را از مشاهده خود ( که همان رفتارهای فرد و علت رفتارها است ) باخبر کرده ، او را تشویق به کنترل رفتارهای نامطلوب کنید.

ارزیابی روابط

در اکثر مواقع روابط شخصی که بین همکاران وجود دارد به اندازه روابط حرفه ای آنها حائز اهمیت است . پس شما به عنوان یک مدیر ، سعی کنید از روابط افراد مطلع شوید. هر گاه روابط شخصی اطراف خود را شناختید، می توانید شروع به ساختن گروهی کنید که با یکدیگر خوب کار می کنند.

کمک به دیگران برای تشخیص استرس

گاهی اوقات یک شیوه ثابت و غیر مستقیم برای کمک به دیگران لازم است ، تا استرس را تشخیص دهند. روابط اجتماعی می تواند  با وظایف و سلسله مراتب شغلی هماهنگ نباشد. یعنی در بعضی موارد به کارگیری گروه سومی بسیار مناسب است. بنابراین دانستن این مطلب که چه کسی ، با چه کسی بهتر کار می کند ، برای شما خیلی مفید است . صحبت عاقلانه با یک شخص می تواند مزایای بسیاری به همراه داشته باشد و حداقل به عنوان اولین تلاش ، راه مناسب و معقولی برای آگاه کردن دیگران از میزان استرس خودشان است. این صحبت باعث می شود استرس فرد مورد نظر ، دیگر مهم جلوه نکند و بتواند آن را اصلاح کند. پس در صورتی که این عمل مفید واقع نشود، باید روش مستقیم تری را به کار بگیریم.

موانع شناخت استرس

·        مدیران اعتقاد دارند که صلاحیتشان تا حدی به میزان اشتباه نکردنشان بستگی دارد.

·        مدیران نمی خواهند قبول کنند که تحت استرس هستند، زیرا فکر می کنند ، باعث تضعیف رهبری و مدیریتشان می شود.

·        همکاران نمی خواهند ضعف خود را به یکدیگر نشان دهند ، چون ممکن است در آینده از آن سوء استفاده شود.

·        دوستی در بین همکارانی که به خاطر ترفیع با یکدیگر رقابت می کنند، پایدار نمی ماند.

·        زیر دستان احساس می کنند که اگر علایم استرس خود را به کارکنانی که تا اندازه ای بالا دست هستند نشان دهند ، لطمه می بینند.

·        زیر دستان نمی خواهند علایم ضعف خود را به کارمند ارشد نشان دهند.

اجرای عمل

هرگاه استرس ، مشخص و شناخته شده باشد ، شیوه ای بیابید تا به افراد مبتلا به استرس کمک کنید. از زیردستان و همکاران خود بپرسید که آیا پیشنهادی راجع به کم کردن حجم کاری خود دارند ؛ برای مثال با واگذاری بعضی از بخش های مسئولیت خود به دیگران . درباره تمام کارهای احتمالی که باید انجام شود صحبت کنید . همواره از شیوه های مختلف کنترل استرس حمایت کنید ، به طوری که فرد تحت استرس ، احساس نکند دیگران نسبت به مشکل او بی توجه هستند.

در میان گذاشتن دانسته ها و تجربیات

گاهی اوقات می توان مقداری از کارهایی را که باید برای کاهش میزان استرس انجام دهیم مشخص کرد، (بدون در نظر گرفتن مشکلاتی که هر یک از کارمندان دارند). درباره به روز کردن اطلاعات و دانسته های کارکنان ، از خود آنها نظرخواهی کنید. برای معرفی شیوه های صرفه جویی در وقت صریح باشید و دیگران را به یادگرفتن الگوهای کنترل استرس تشویق کنید، جملات کلیشه ای مانند  جملات زیر بگویید:

"من نمی توانم بدون جدول زمان بندی زنده بمانم" و یا "همیشه قبل از حضور در جلسه به مدت 15 دقیقه برای آماده کردن خود زمان نیاز دارم". همکاران را از این مطلب که مسئولان ارشد به کمک آنها نیاز دارند، مطلع کنید . زمینه هایی را که تنش زا هستند مشخص کنید و راه حل هایی را که در مورد کنترل استرس خودتان موفقیت آمیز بوده ، با دیگران در میان بگذارید.

حمایت از دیگران

گاهی اوقات شما باید از افرادی که تحت شرایط پر استرس قرار دارند ، حمایت کنید. پس شیوه ملایم و منطقی را در پیش گرفته و مراحل زیر را دنبال کنید.

درباره مشکلاتی که افراد تجربه کرده اند ، صحبت کنید و علل استرس آنان را مشخص کنید ؛ دریابید که چه کمکی برای آنها مفیدتر است ، البته این کار ممکن است به صورت های مختلفی مانند شکل کمک کاری ( مانند آموزش ) یا کمک عاطفی ( مثل مشاوره ) یا کمک پزشکی ( همچون بهبود شرایط به وجود آمده یا تشدید شده به واسطه استرس ) در آید. به دیگران کمک کنید تا به شما کمک کنند. وقتی آنها از پیشنهاد ها و توصیه های ابتدایی شما استقبال نمی کنند ، خودتان را آماده کنید که راه حل های مختلفی پیشنهاد بدهید.


84/10/9::: 4:59 ع
نظر()
  
  

1- ورزش کنید و سعی داشته باشید که طی انجام تمرینات منظم ورزشی ، خود را رها کنید . نفس های عمیق ، آرام سازی عضلانی ، فریاد کشیدن در کوه و دشت و بی محابا دویدن ، بسیاری از بازداری های شما رفع خواهد کرد .

2- در خلوت خود موقعیت های اضطراب آور را تصور کنید و در کلام و رفتار خود به دنبال پاسخ های مناسب بگردید. به عبارتی از خود بپرسید که چه کار می کردم بهتر بود ؟ و چه می گفتم ، بهتر بود ؟ « پس از یافتن پاسخ مناسب ، تمرین کنید » بر آن پاسخ کلامی یا رفتاری مسلط شوید تا بتوانید در موقعیت های مشابه آینده از آن استفاده کنید .

3- به خاطر داشته باشید کلماتی را که بار اضطرابی دارند ، مثل « هیچ وقت ، همیشه ، هرگز ، زود ، سریع ، باید ، حتماً و ... ) از گنجینه لغات خود حذف کنید و جای آن را با کلمات متعادل و آرام بخشی مثل بعضی اوقات ، با حوصله ، آرام ، بهتر است و .. » جایگزین کنید .

4- در هنگام صحبت ، از عجله کردن و اجبار در ارائه پاسخ سریع و واکنش شتابزده بپرهیزید ، ( برای پاسخ دادن هیچوقت دیر نیست ) اول دانش و اطلاعات مربوط به موضوع را در ذهن خود حاضر کنید تا بر موضوع متمرکز شوید ، سپس از گنجینه لغات ذهنی خود سنجیده ترین پاسخ ها را برگزینید . با مطالعه و خلق آثار هنری ، گنجینه لغات خود را گسترش دهید و به تخلیه عاطفی بپردازید .

5- سعی کنید با افراد آرام و خونسرد معاشرت کنید و نکات ظریف رفتاری سازگار با خود را از آنها یاد بگیرید .

6- موقعیت هایی راکه در آن با مشکل اضطرابی کمی روبه رو بوده اید و یا اصلاً مشکل نداشته اید ، به خاطر آورید و ضمن مرور آنها خود را تشویق نمایید تا احساس موفقیت را در خود زنده و تقویت کنید .